...
وی باعث شد خانواده اش به دین اسلام روی آورند
مادربزرگش اولین کسی بود که تصمیم به پذیرش دین اسلام گرفت، در حالی که بیش از یکصد سال از عمرش می گذشت. مادربزرگ کمی بعد از مسلمان شدن از دنیا رفت.
امينه در رابطه با مادربزرگش می گوید: "خداوند گناهانش را به محض مسلمان شدنش آمرزید، در حالی که همه ی نیکی هایش را هم نگاه داشت. او مدت زیادی بعد از مسلمان شدن زنده نماند، برای همین گمان دارم که گناهان ناچیزی دارد و این موضوع من را بی نهایت خوشحال و شاد می گرداند".
اما دومین کسی که به دین اسلام مشرف گردید، پدرش بود که می خواست او را بعد از مطلع شدن از اسلام آوردنش به قتل برساند. اینچنین وی داستان خلیفه ی دادگر، حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه وعن جميع الصحابة، را به خاطر انسان می آورد.
چنانچه حضرت عمر رضی الله عنه نیز قبل از مسلمان شدن مسلمانان را تعقیب می کرد. یک روز که فهمید خواهرش مسلمان شده است، شمشیرش را از نیام کشید و به قصد کشتن او به راه افتاد. اما با شنیدن آياتی از قرآن كريم که خواهرش قرائت میکرد، دریافت که او بر حق است و به سوی پیامبر گرانقدرصلى الله عليه وسلم به راه افتاد، و مسلمان شدن خویش را اعلام نمود.
دو سال بعد از آنکه امینه مسلمان شده بود، مادرش با او تماس گرفته و به او خبر داد که دین جدید وی را می ستاید و امیدوار است که همچنان بر آن ثابت مانده باشد. دو سال بعد بار دیگر مادرش تماس گرفته و از او پرسید که چگونه کسی می تواند اسلام بیاورد؟ امینه در آن لحظه پاسخ داد که باید گواهی داده و بگوید ألا إله إلا الله، وأن محمداً رسول الله.
مادرش بعد از پرسش هایی که در میان نهاده و امینه به آن ها پاسخ گفت مسلمان شد ولی از وی خواست که به شوهرش نگویند که مسلمان شده است
مادرش خبر نداشت که شوهرش پیش از او تماس مشابهی با امینه داشت و چند هفته قبل مسلمان شده بود. به این ترتیب دو زوج زیر یک سقف زندگی می کردند و هر دو مسلمان بودند و هیچ یک خبر از حال دیگری نداشت.
در مرحله ی بعدی خواهرش که قصد داشت او را به بیمارستان روانی بسپارد، نیز متحول گردیده و اسلام آورد. این خواهر امینه باور پیدا کرده بود که انسان مسلمان سالم ترین و صحیح ترین گزینه است و بهترین رفتار و کردار را دارد.
همچنین پسر امینه بعد از رسیدن به سن بلوغ مسلمان گردیده و در سن بیست و یک سالگی به او تلفن کرده و خبر داد که می خواهد دین اسلام را بپذیرد.
اما شوهرش، او ۱۶ سال بعد از جدایی و طلاق مسلمان شد. او می گفت که به مدت ۱۶ سال او را زیر نظر داشته است و می خواهد که دخترش نیز راه مادر خود را بپوید و به دین اسلام بپیوندد.
او نزد امینه آمده و به معذرت خواهی و درخواست بخشش از وی به دلیل رفتارهایش پرداخت و اینکه مطمئن شده که وی اخلاق و رفتار نیکویی دارد. امینه نیز او را بخشید و از تمام بدی های او درگذشت.
شاید بزرگ ترین پاداش او هنوز در راه بود. چنان چه با مرد دیگری ازدواج کرد و خداوند فرزند سالم و زیبایی را به او عطا کرد، بر خلاف تأکید همه ی پزشکان در گذشته بر اینکه هرگز نمی تواند فرزندی به دنیا بیاورد.
امینه می گوید وقتی که خداوند بخواهد به کسی چیزی ببخشد، برای کسی امکان آن نیست که از آن پیشگیری کند. او ادامه می دهد: به دنیا آمدن این کودک بزرگ ترین نعمت از جانب رب العالمین است و برای همین نام او را «برکت» گذاشته ام.
داعي اسلامي
قربانی هایی که امینه در راه اعتقاد استوار خویش عرضه داشته است، شگفت انگیز است. برای همین خداوند متعال نعمت های بزرگ بسیاری را نصیب او گردانید. بعد از مسلمان شدنش اعضای خانواده او را ترک کردند، ولی بیشتر آن ها در فاصله های زمانی مختلف یکی بعد از دیگری مسلمان شدند و بعد از آن در محاصره ی دوستداران بسیار قرار گرفت و دیدارکنندگان و دوستداران از هر گوشه و مکانی به بازدیدش می آمدند. چنان شد که مردم برای دیدنش می آمدند و به سخنان پر از اعتماد و ایمان عمیق و درست او گوش می سپردند و نعمت های آفریدگار بی همتا از هر طرف بر او باریدن گرفت. امینه به بزرگ و محبوب مسلمانان و غیرمسلمانان تبدیل شد که از او پند و رهنمون می طلبیدند.
او شغل خود را به خاطر پوشیدن حجاب از دست داد. اما بعد از آن به ریاست اتحاد بین المللی زنان مسلمان رسید که سخنرانی خایی را به طور پیوسته در گوشه و کنار ایالات متحده برگزار می نمود. این سازمان در پی موافقت ایالات متحده با صدور قانون "طوابع عيد"، و تعميم دادن استفاده از آن در نامه های الکترونیکی بوده است. ولی بر کسی پوشیده نیست که این کار تلاش های بسیاری را طلبیده است و زمان زیادی را به خود اختصاص داده است. باور و اعتماد امینه به محبت پروردگار عالمیان بی نظیر بودو او همواره از خداوند طلب رحمت می نمود و هرگز، به هیچ عنوان اعتماد و اتکایش را از وی نمی گسست.
تشخیص داده بودند که مبتلا به نوعی پیشرفته ی سرطان می باشد. اما او به رحمت خداوند باور داشت و همچنان بر همان باور و اعتماد باقی ماند تا آنکه پزشکان گفتند که چند ماه بیشتر زنده نخواهد ماند.
او ماجرای یکی از دوستانش را که بیست سال سن داشت به خاطر آورد که به بیماری سرطان مبتلا بود و پشت سر هم تکرار می نمود خداوند رحمان و رحیم است و به زودی او را در رویارویی با بیماریش یاری خواهد داد. او همچنان می گفت که ان شاءالله بدون هر گناهی وارد بهشت خواهد گردید و در بیست سالگی چشم از جهان فروبست.
امینه می گوید که داستان این دوستش او را بسیار کمک کرد که با وضعیت سلامتی خویش مواجه شود. علی رغم وضعیت سخت و دردناک موجود، امینه به راه خود در حرکت و مسافرت در ایالات متحده و شهرهای آمریکا ادامه داد، تا سخنرانی هایش را درباره ی دین اسلام برگزار نماید.
از جمله برنامه های او تأسیس مرکزی برای بررسی امور زنان مسلمان بود. تا بتواند منبع علمی مرتبط با دین اسلام برای زنان کم سن و سال فراهم سازد که پایگاهی فرهنگی نیز برای کودکان مسلمان باشد.
این داعی بی نظیر مسلمان در حادثه ی تصادف رانندگی در روز پنجم ماه مارس امسال در بیرون شهر نیوبورت واقع در ایالت تنسی جان باخت.خداوند بیامرزدش، او در سن شصت و پنج سالگی دار فانی را وداع گفت.
این حادثه هنگام بازگشت او به همراه پسرش از یکی از سخنرانی هایی که در شهر نیویورک ایراد کرده بود رخ داد.
پسرش نیز در این سانحه آسیب دید و برای مداوا به یکی از بیمارستان های شهر نیوکاسل منتقل گردید.
خداوند او را بیامرزد و از هر دروازه که بخواهد وارد بهشت برین گردانیده و در فردوس اعلی در بهشت جایش دهد... آمين
پایان