|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
من يک مسلمان موحدم، سني هستم |
پروردگارا تمامي سپاس ها از آن توست که من را بعد از اينکه شيعه بودم، هدايت کرده و نجات داده اي.
بسم الله الرحمن الرحيم
وأشهد أن لا إله إلا الله، وأن سيدنا محمّدا رسول الله، صلى الله عليه وعلى آله وصحبه وسلّم
برادران و خواهران اهل سنت و جماعت، اي دوست داران رسول الله صلي الله عليه وسلم، من قبلا شيعه بودم و الله عزوجل بعد از اينکه در تاريکي ها سرگردان بودم با هدايتش بر من منت نهاد..
برادران، من دوباره متولد شدم، آن هنگام که وارد مذهب اهل سنت و جماعت شده و برايم آشکار گشته که شيعيان حقيقي اهل سنت و جماعت هستند. بله آن ها پيروان واقعي اهل بيت و صحابه و تابعين هستند..
از الله مي خواهم که گناهان گذشته ام را بيامرزد، شرکي که انجام مي دادم، بدگويي که نسبت به شرف و آبروي پيامبر صلي الله عليه وسلم انجام داده ام، و لعنت هايي را که بر صحابه هاي راستين رضوان الله عليهم اجمعين فرستادم، همه را بيامرزد.
و از شما خواهران و برادران مي خواهم که من را به خاطر کينه و حقد و دشمني که نسبت به شما داشته ام ببخشيد.
من مانند کوري بوده ام که حق را باطل و باطل را حق مي ديدم..
· علت ورود من به تالار گفتگوي شما اهل سنت:
چيزي که باعث شد من در اين تالارگفتگو با شما شرکت کنم، دلگرمي به برادرانم هست، آن هايي که وارد مذهب اهل سنت و جماعت شده اند، تا اينکه گواهي باشيم بر بطلان مذهب رافضه – الله آن ها را هدايت کند و در بين آن ها خانواده ام را- بله من با شما هستم. و با شما مي ايستم تا از شرف پيامبر صلي الله عليه وسلم و ياران پاکش خصوصا ابوبکر و عمر و عثمان رضي الله عنهم دفاع کنم.
· نمي دانم از کجا شروع کنم؟
برادران، من شيعه اي عادي بودم ( يعني اينکه علويه نبودم و اين اسمي است که در عراق بر زناني که از خاندان پيامبر صلي الله عليه وسلم مي باشند اطلاق مي شود و به مردها سيد مي گويند).
تلاش خواهم کرد که تا مي توانم داستانم را خلاصه کنم زيرا نمي خواهم شما را خسته کنم. زيرا حکايتم يک حکايت معمولي است.... و هيچ معلوماتي درباره ي خودم نمي توانم بگويم زيرا من از خيانت شيعه در امان نيستم...
· داستان من:
من عراقي و از جنوب عراق هستم، و همه مي دانيد که غالبيت آن جا رافضه هاي متعصب هستند.
براي اينکه شيعه باشي لازم است يک سري چيزهاي مهم را بداني و به آن عمل کني از جمله:
اينکه همسران پيامبر صلي الله عليه وسلم، مخصوصا عائشه و حفصه رضي الله عنهم را لعنت کني و به آن ها دشنام دهي.
و اين که به خلفاي راشدين، ابوبکر و عمر و عثمان رضي الله عنهم به اضافه ي يزيد و معاويه و ابن زياد و ... دشنام بدهي.
اينکه خلافت، حق علي و فرزندانش بود، نه حق ابوبکر وعمر وعثمان رضي الله عنهم و آن ها آن را از علي رضي الله عنه غصب نموده و از فرصت بيماري رسول الله صلي الله عليه وسلم سوء استفاده کرده اند.
بايد از امامان علي و حسن وحسين وعباس در دعاهايت مدد بطلبي.
بايد به علي و حسن و حسين و عباس ( عباس برادر پدري امام حسين است) قسم بخوري.
بايد در شهادتين بگويي علي ولي الله است.
نبايد مثل اهل سنت در نماز دست ببندي.
بايد روي مهر سجده کني و اين مهر بايد از خاک کربلا باشد زيرا اعتقاد دارند که خاک کربلا به خون حسين آغشته است.
بايد نمازها را با هم جمع کني و آن را سه بار در روز بخواني به پيروي از علي رضي الله عنه، چنانچه شيعه فکر مي کند.
در اذان بايد بگويي حي علي خير العمل.
نماز در مرقد امامان واجب است و کسي که به ميله هاي ضريح مي چسبد دعايش حتما قبول خواهد شد.
اينکه زيارت مرقد امام رضا و خواهرش معصومه در ايران برابر با حج خانه ي الله مي باشد نعوذ بالله.
بايد سينه زني کرده و لباست را پاره کني، به خاطر اندوهي که از کشته شدن اهل بيت رسول الله صلي الله عليه وسلم داري.
بايد چهل روز به خاطر شهادت حسين رضي الله عنه سياه بپوشي.
بايد بداني که اهل سنت از ما بدشان مي آيد زيرا حق با ماست و آنها در گمراهي اند.
برادران، الله فطرت ما را بر توحيد خودش و عدم شرک بنا نهاده و کارهايي که شيعه انجام مي دهند نعوذ بالله شرک است. اينها را مي گويم در حالي که قلبم خون مي ريزد زيرا خانواده ام همچنان شيعه هستند، ولي چه کاري از دست من ساخته است و از الله ياري مي طلبم.
از دوران کودکي سؤال هاي زيادي در ذهنم وجود داشت:
چرا از امامان کمک مي طلبيم و الله را دعا نمي کنيم؟
چرا براي امامان نذر مي کنيم و براي الله نذر نمي کنيم؟
چرا نمازمان با نماز بقيه مسلمانان فرق دارد؟
و اينکه هر سال در خانه و منطقه ي ما به مدت ده روز و بعدش سي روز عزاداري برپا مي شود؟
چرا براي عزاي امام حسين سياه مي پوشيم ولي به خاطر اندوه از وفات سيد الخلق محمد صلي الله عليه وسلم سياه نمي پوشيم؟ آيا اندوه به خاطر پيامبر صلي الله عليه وسلم بر اندوه به خاطر امام حسين اولويت ندارد؟
آيا جشن گرفتن براي تولد پيامبر صلي الله عليه وسلم بر جشن تولد فاطمة الزهراء اولويت ندارد؟
آيا گوش دادن و حفظ قرآن بر گوش دادن به مرثيه سرائي و روضه خواني و حفظ آن اولويت ندارد؟
الله سبحانه و تعالي ما را از آزار رساندن به نفسمان نهي نموده پس چرا ما با خودزني، سينه زني، قمه زني و زنجير زني به خودمان ضرر مي رسانيم؟
چرا اين همه غلو نسبت به امامان؟ وضعيت شيعه زياد با مسيحيان تفاوتي ندارد، آنها در باره ي عيسي مسيح عليه السلام غلو مي کنند و عقيده دارند که او نعوذ بالله پروردگار است و شيعيان در امامان.
· داستان هاي عجيب:
دوست دارم داستان کوچکي را که در زمان جنگ ايران و عراق رخ داد براي شما تعريف کنم.
يکي از اقوام ما پسري داشت که دولت او را به جنگ فرستاده بود. اين مرد هم به مرقد امام عباس بن علي رضي الله عنهم رفته و به پنجره هاي ضريح چسبيده و گفته بود: ( يا الله به حق عباس از تو مي خواهم که فرزندم را حفظ کرده و او را با سلامت برگرداني و نذر مي کنم که اگر برگردد يک قوچ قرباني کنم همين وبس)
روزها گذشتند ولي متأسفانه پسر در جنگ فوت کرد.
و بعد از آن، پدر به کربلا سفر کرده و به پنجره ضريح عباس چسبيده و مي گويد: ( اي عباس ديدي الله با من چه کار کرد، پسرم مرد و او سبب اين کار شد، اي عباس از تو مي خواهم که الله را به زمين بزني!)
استغفرالله العظيم. من از شما به خاطر اين سخنان عذر مي خواهم ولي به خاطر اينکه بدانيد شيعه در باطل به سر مي برند و کارها و گفته هايشان کفر به الله است. از الله سلامت را خواهانيم.
همچنين يادم هست که مادرم ازمن مي خواست به مکان هايي که در آن قبور امامان وجود داشت رو کرده و دعا کنم زيرا اعتقاد داشت که آن ها حتما اجابت مي کنند.
ما در ماه محرم خصوصا روز دهم آن عزاداري مي کرديم، در اين روز مردم نمي خوابيدند همانطور که امامان در شب جنگ نخوابيده اند به اعتقاد شيعه. ما عزاداري کرده و بر سر و سينه مي زديم و مي گفتيم ( نيست ولي الا علي .... و ديني جز دين جعفري) استغفرالله العظيم، دين اسلام تبديل شده به دين جعفري در حالي که الله عزوجل در قرآن مي فرمايد: ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) (آل عمران:102) (اي كساني كه ايمان آورده ايد تقواي الله را آن گونه که شايسته ي تقوا است به جا بياوريد و نميريد مگر آن که مسلمان باشيد)
· اهل سنت در چشم رافضي ها!
اينجا بعضي از شيعيان هستند که وقتي از دينشان بپرسي مي گويند دين ما جعفري است و نمي گويند که ما مسلمانيم نعوذ بالله!
تصور کنيد برادران، شيعه از اهل سنت تنفري کور در دل دارد، اعتقاد دارند که اهل سنت نجس و ناپاکند.
يادم هست که پدرم تعدادي ميهمان از اهل سنت داشت زيرا کار او اقتضا مي کرد که با آن ها ارتباط داشته باشد، وقتي مادربزرگم فهميد که مهمان ها اهل سنت هستند خيلي عصباني شد ولي پدرم برايش توضيح داد که پذيرايي از آن ها لازم است..
بعد از اينکه مهمانها رفتند مي دانيد مادربزرگم چه کار کرد؟!
تمامي بشقاب ها و قاشق چنگال هايي که آن ها در آن غذا خورده بودند را شکست! زيرا اعتقاد داشت که آن ها نجس هستند و حتي آب و صابون هم نمي تواند بقايايي که در ظرف آن ها باقي مانده را پاک کند، فکرش را بکنيد!
خويشاوندانم وقتي افرادي از اهل سنت با آن ها ملاقات مي کنند، مجبورشان مي کنند تا قبل از ورود پاهاي خود را بشويند زيرا آن ها ناپاکند.
اهل سنت در نظر رافضه خاندان قاتلان علي و حسن و حسين هستند.
آن ها در نظر رافضه کساني هستند که زنان اهل بيت را به اسارت گرفته اند.
پس نفرت امري طبيعي است، تعجب نکنيد، ولي مطمئن باشيد که آن ها اين چيزها را نمايان نمي کنند، مخصوصا در عراق؛ زيرا شيعيان عراق اکثريتشان عرب هستند و عرب ها به سنت و آداب خاصي که در مهمان نوازي دارند پايبندند.
مسئله ي خيلي مهمي که شما را در بحث با رافضه خيلي کمک مي کند:
روافض فکر مي کنند که شما از آن ها بدتان مي آيد و مي خواهيد به آن ها ضرر برسانيد. آن ها اعتقاد دارند که اهل سنت از علي و فاطمه و فرزندانشان متنفرند.
ولي من اين چيزها را نزد اهل سنت نديده ام، نه از نزديک و نه از دور. و الله را بر گفته هايم شاهد مي گيرم.
من به جز خوبي چيز ديگري از اهل سنت نديدم.
از الله بلند مرتبه و بزرگوار خواهانم که شما اهل سنت را حفظ کرده و بر پيروي از سنت رسول مصطفي صلي الله عليه وسلم پايدار گردانده و اسلام را بوسيله ي شما نصرت داده و مشرکان را به دست شما هدايت کند.
رسول الله صلي الله عليه وسلم مي فرمايد: «قسم به الله،اگر الله به وسيله ي تو يک شخص را هدايت کند برايت از شتران سرخ مو بهتر است.»
تمام چيزهايي را که قبلا برايتان گفتم برادران، برآمده از احساس فطري اي است که الله سبحانه و تعالي ما بني آدم را بر آن فطرت نهاده است که همان فطرت توحيد و دوري از شرک است.
در ادامه براي شما از بقيه چيزهايي که باعث شد يقين پيدا کنم که من در اشتباهم صحبت مي کنم:
ما روزهاي عيد را در رفتن به مقبره ها سپري مي کرديم، مخصوصا قبرهاي امامان و در آن جا نماز مي خوانديم و به آن ها تقرب مي جستيم، اميد به شفاعتشان داشته و نمي دانستيم که اين کارها شرک است.
يک سري سنت ها هم داشتيم که نمي دانم از کجا آمده بود. يادم هست به زيارت امام علي مي رفتيم و بعد از آن به زيارت امام حسين و بعد به زيارت مرقد عباس مي رفتيم و اعتقاد داشتيم که زيارت مرقد عباس قبل از مرقد امام حسين جايز نيست و عباس قبول نمي کند ما اين کار را انجام دهيم!
سبحان الله، مردان و زنان و حتي کودکان بعضي وقت ها مسافت بين منطقه ي "طويريج" و " کربلا" را پياده طي مي کردند. و اين کار را شبانه انجام مي دادند در شب عاشورا.
تصور کنيد، مردان و زنان در تاريکي شب پياده حرکت کرده و چه چيزهايي که اتفاق نمي افتند، والله اعلم. من داستان هايي را در اين باره شنيده ام که مو را بر تن انسان راست مي کند، ولي آيا اين چيزها رافضه را از اين کارها باز مي دارد؟
مهم اينکه بعد از رسيدن مردم به مرقد امام حسين شروع به طواف گرد قبر کرده و ما عادتا اين کار را انجام مي دهيم ولي اين شب، شب مخصوصي است، و زن ها با مردان اختلاط کرده و طواف انجام مي دهند، والعياذ بالله.
پروردگارا تو را سپاس مي گويم که من را هدايت کرده و از تو خواهانم که بعد از اينکه قبرها را طواف مي کردم، طواف کعبه را نصيبم بفرمايي.
بعد از اينکه اين مراسم که منبع آن را نمي دانم به پايان رسيد، هر شخص با خانواده اش به سوي حسينيه ي تابع شهر خود روان مي شود، آن جا حسينيه بصره و حسينيه العمارة و حسينه الناصرية و ... وجود دارد.
در حسينيه ها مردم چند شب را سپري مي کنند، البته اغلب يک شب مي باشد و مردم آن جا مي خوابند، تصور کنيد، مردان و زنان و بچه ها در يک فضا مي خوابند. کسي که خواب است هيچ چيز نمي داند. زناني را مي بيني که در حالت خواب بعضي قسمت هاي بدنشان آشکار مي شود و بعضي از مردان از فرصت سوء استفاده کرده و به آن ها نگاه مي کنند. و بعضي از نوجوانان از اين فرصت براي کار گناه نعوذ بالله استفاده مي کنند.
يادم هست يک بار حسينيه ها پر بودند و خانواده ي من جايي براي شب گذراني پيدا نکردند به همين خاطر به يک مقبره در نجف رفتيم و شب را آنجا گذرانديم. از شدت ترس نمي توانستم بخوابم، مادرم من را دلداري مي داد و مي گفت: اين زمين، زمين مقدسي است زيرا زمين علي بن ابي طالب است، بخواب و فکرکن که در خانه ات هستي.
الحمدلله که آن شب به خير گذشت، زيرا خوابيدن در مقابر خالي از خطرات نيست.. زمين مقدس خيلي عجيب است!
روزها و سال ها گذشتند و الله مقدر کرد که در سوريه و دقيق تر در منطقه ي سيده زينب زندگي کنيم. چيزهاي عجيبي آن جا ديدم، در آن جا به اضافه ي اختلاط زنان و مردان هنگام طواف قبر سيده زينب، ديدم که رافضي ها خصوصا ايراني ها و اهل خليج فقط به خاطر زيارت به سوريه نمي آيند.. بلکه براي ازدواج موقت هم هست.
اين مورد را در عراق نديده بودم و زماني که دنبال علت آن گشتم فهميدم که شيعه ي عراق و خصوصا اهل جنوب که عرب هستند آبرو و شرف آن ها قبول نمي کند که اين کار را انجام دهند با وجود اينکه علمايشان آن را حلال کرده اند.
اين جا بود که شوک اول بر من وارد شد! ازدواج متعه؟ اعوذ بالله از اين کار... اين کار به الله قسم که زنا هست.. اين اولين چيزي بود که در فکرم خطور کرد.
· گفتگوهاي پلتاک:
بعد از چند سال به کشوري غير عربي رفتيم و من آن وقت هنوز شيعه بودم، به حسينيه ها مي رفتم و ...
الله سبحانه و تعالي خواست که من برنامه ي پلتاک را استفاده کنم، بعد از يک ماه شروع به گفتگو با يکي از برادران اهل سنت و جماعت کردم. از طرفي ديگر چون من با کتاب مسيحيان آشنايي داشتم با آن ها درباره ي دينشان بحث کرده و آن ها را با اسلام آشنا مي کردم. ولي کدام اسلام؟
مهم اينکه اين برادر درباره ي مذهبم پرسيد و گفتم که شيعه هستم. گفت: آيا مسيحيان را از مذهب شرک به سوي شرک هدايت مي کني؟
خشمم به جوش آمد و از عقيده ام دفاع کردم ؛عقيده اي که شيعه را بر حق مي دانست و سني را باطل.
گذشت و من بحث با مسيحيان را رها کرده و با برادر سني شروع به بحث کردن کردم.
او تلاش مي کرد تا نظراتش را به من بفهماند تا اينکه به چند نقطه ي مهم و اساسي رسيديم:
قول علماي رافضه در مورد تحريف قرآن.
تحريف قرآن ؟ چه کسي اين حرف را زده؟ قرآن ما يکي است!
ازدواج موقت را مطرح کرده و جزئيات آن را مورد بررسي قرار داديم. او به من مصادر را معرفي مي کرد و من قول الله سبحانه و تعالي را مي خواندم که در کتاب عزيزش مي فرمايد: ( إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) الحجر 9 « ما خود قرآن را فرستادهايم و خود پاسدار آن ميباشيم»
با اين حال علماي رافضه مي گويند که قرآن تحريف شده است؟
آيا اين مبارزه با الله عزيز و آن چيزي که بر مصطفي صلي الله عليه وآله وسلم نازل نموده نيست؟
در مورد ولايت بحث کرديم و در مورد دشنام به همسران پيامبر صلي الله عليه وسلم. دليل هاي اين برادر قوي بودند. من حتي يک دليل براي قانع کردن او نداشتم!
در مسائل زيادي با برادر سني بحث کردم مسائلي فراوان، تا اينکه بحث ما به لذت جويي از شير خوار رسيد (مفاخذة الرضيعة). الله اکبر، واي بر ما. آيا لذت جويي از طفل شيرخوار معقول است اي رافضي؟
آيا قبول مي کني اي رافضي، دختر تو که عمرش چند هفته نه يک سال است مردي از او لذت جويي کند؟
رحم تو کجا رفته؟ حقوق کودکان کجاست؟ آيا طفل شير خوار کاري را که نادانان شما مي کنند را درک مي کند؟
روزها بر من گذشتند و گفته هاي برادر و جستجوي من در کتاب ها در مغزم مي گذشت، مثل يک فيلم سينمايي که تمام نمي شود.
بعد از جستجو و خواندن، چيزي را يافتم که مرا عذاب مي داد و افکارم را پريشان ساخته بود.
جواب سؤالاتي که من را عذاب مي داد، يافتم.
بعد از اين تصميم گرفتم..... چه تصميمي؟
قسم به الله که هيچ معبود برحقي جز او نيست، دين تان را ترک خواهم کرد، دين شرک و زنا را.
و از دين محمد مصطفي صلي الله عليه وسلم و صحابه و تابعين پيروي مي کنم.
اين تصميم نهايي من بود، انسان ديگري شده بودم، يک مخلوق جديد. الله سبحانه و تعالي من را هدايت کرد و دين حق را برايم محبوب ساخت. من يک موحد شده بودم.
بيشتر از گذشته کتاب اهل سنت و جماعت مي خواندم و محبت رسول الله صلي الله عليه وآله و سلم در قلبم فزوني مي يافت بدون اينکه غلوي در آن باشد. احساس مي کردم وضويم کامل است و در نمازم شرکيات وجود ندارد.
تصور کنيد برادران، اگر من به جاي اين برادر اهل سنت با يک فرد متعصب و فحاش بحث مي کردم الان مسيرم کجا بود؟
آيا فکر مي کنيد که من از مذهب رافضي خود بر مي گشتم؟
فکر نمي کنم....
شما را به الله قسم مي دهم اي برادران اهل سنت و جماعت زماني که با رافضه بحث مي کنيد صبر و حلم از خود نشان دهيد. باور کنيد مسيحي و يهودي خيلي راحت مسلمان مي شوند ولي خيلي سخت است که يک رافضي را قانع کني زيرا آن ها متعصبند. تکبر دارند، کينه ي آن ها نسبت به همسران پيامبر صلي الله عليه وسلم و صحابه بصيرتشان را کور کرده است...
با خوبي با آن ها بحث کنيد و ان شاء الله نتيجه ي آن را خواهيد ديد.
پروردگارا به عزت و جلالت تو را قسم مي دهم که اين کار برادر سني را در ترازوي حسانتش قرار داده و بر او رحم کني و او را با پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم محشور بفرمايي.
من يک مسلمان موحدم، سني هستم، من شيعه و پيرو پيامبر صلي الله عليه و سلم و شيعه ي اهل بيت و صحابه و تابعين هستم.
مصدر : أنا سنية – شبكة الدفاع عن السنة
سايت مهتدين
Mohtadeen.Com |