تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

ابراهیم (براین) وایت - خواننده بریتانیایی

براین وایت خواننده و موسیقی‌دان بریتانیایی به زندگی عادی خود ادامه می‌داد و از فضولی‌ها و سئوالات مکرر گزارش‌گران رسانه‌های عمومی به دور بود تا این‌که یک روزنامة محلی خبری از او تحت عنوان «بر این به الله پناه می‌برم»، چاپ نمود و بدین‌وسیله خبر گرویدن او به دین اسلام را به اطلاع عموم رساند. بعد از انتشار این خبر، زندگی او دچار دگرگونی شد و از حالت عادی خارج گشت. براین وایت بعد از گرویدن به دین اسلام در سال 1981، نامش را به ابراهیم وایت تغییر داد و از موسیقی و شراب و اجراهای دیوانه‌کننده و هوس‌انگیز به کلی روی‌گردان شد و با وارد شدن به جمع ده‌ها هزار نفر از انگلیسی‌‌هایی که در دو دهة گذشته به اسلام روی آورده‌اند و با پیروی از اوامر خداوند و اجتناب از آن‌چه او نهی نموده است، برای دعوت اسلامی در انگلیس تلاش زیادی را از خود نشان داد.

خلاصه‌ای از زندگی وایت به روایت خود او

«من در شیلدز شمالی به دنیا آمدم ولی از قسمت شیلدز جنوبی که تعدادی از مسلمانان بریتانیا در آن‌جا زندگی می‌کنند، خبر چندانی نداشتم. قبل از گرویدن به دین اسلام، یک نژادپرست افراطی بودم تا حدی که در مدت 21 سال از زندگیم با هیچ غیرسفیدپوستی حتی یک کلمه صحبت نکرده بودم و به رنگ پوست بسیار اهتمام می‌دادم و گمان می‌کردم که دنیا در شهر من پایان می‌رسد. شغل من خوانندگی و نواختن آلات موسیقی در یک گروه نظامی بود و در سال 1975 با گروه موسیقی استینگ در سالن آلبرت هال لندن به اجرای برنامه می‌پرداختم. بعد از اجرای یک برنامة موسیقی برای انتخاب بهترین‌های موسیقی، برای دیدار از یک خانم که بعداً به همسریم درآمد، به جوهانسبرگ در آفریقای جنوبی مسافرت نمودم. در یکی از روزها از مسجدی در جوهانسبرگ دیدن نمودم که این دیدار زندگی من را به طور کامل تغییر داد. هنگامی که وارد مسجد شدم، عده‌ای از مردم را با رنگ پوست متفاوت مشاهده نمودم که همگی در کنار هم به سوی یک جهت نماز می‌خواندند. هنگام دیدن این منظره با خود گفتم: حقیقت اسلام چیست؟ چگونه این دین توانسته است مردم را از مکان‌های مختلف با رنگ‌های متفاوت در جنوب آفریقا در کنار هم گرد آورد در حالی‌که همگی یک هدف مشخص را که آن‌هم عبادت الله است، دنبال می‌کنند؟ با خود گفتم که باید در این دین رمز و رازی باشد که می‌تواند این همه افراد را با رنگ‌ها و زبان‌های متفاوت و از سرزمین‌های گوناگون گردهم آورد به نحوی که تمام تفاوت‌های بین خود را فراموش می‌کنند. هنگام بازگشت به بریتانیا شروع به مطالعه و تحقیق در مورد اسلام نمودم و بعد از تحقیق و مطالعه‌ای ژرف به این دین الهی گرویدم، احساس آرامش و خوشبختی نمودم و خداوند پاک و منزه را سپاس گفتم که من را به راه راست هدایت نمود. پس از تشرف به دین اسلام، از تمام آلات موسیقی روی‌گردان شدم، شراب‌خواری را ترک نمودم، به شدت از رفتن به کلوب‌های شبانه اجتناب ورزیدم و زندگی نوینی را در سایة اسلام برای خود برگزیدم اما این زندگی بسیار آسان نبود. پدرم بعد از شنیدن خبر اسلام آوردن من بسیار خشمگین و ناراحت شد و به هیچ‌وجه از آن استقبال ننمود زیرا به نظر او من یک پاکستانی شده بودم و نمی‌دانست که اسلام دین تمام مردم جهان است که در آن پاکستانی و بریتانیایی با هم تفاوتی ندارند و نزد خداوند همگی آنها با هم برابرند و کسی را بر دیگری برتری نیست مگر با تقوا و پرهیزگاری. سرانجام من و پدرم بر این مسئله اتفاق نمودیم که بر اسلام آوردن من اتفاق نکنیم. هنگامی که در شمال لندن زندگی می‌کردم، به مدت دو سال دستیار یوسف اسلام، دعوتگر اسلامی، بودم که قبلاً خواننده ملی مشهوری بود و اکنون عضو مجلس تعلیم اسلامی بریتانیاست و بارها نیز به حج رفته است و باید اذعان کنم که تغییر زندگی او از فرهنگ غربی به فرهنگ اسلامی امر ساده‌ای نبوده است. تغییر فرهنگ غربی به فرهنگ اسلامی برای غربی‌هایی که تازه به دین اسلام می‌گروند، تجربة سخت و سنگینی است که باید از آن عبور کنند. اگر یک مسلمان سفیدپوست با پوشش غربی وارد یک مسجد در بریتانیا شود، چشم‌های حاضران در مسجد متوجه او می‌شد. جای شگفتی است که غربی‌ها و به ویژه انگلیسی‌ها با دیدة شک به مسلمانان می‌نگرند. به نظر آنان اسلام دین سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان، فقرا و طبقات پست جامعه است؛ در حالی‌که اسلام اصلاً این‌گونه نیست، و دینی است برای تمام افراد بشر و خداوند آشکارا در قرآن به برابری و یکسان بودن افراد بشر اشاره دارد، آن‌جا که می‌فرماید:

«ای مردم، ما شما را از نر و ماده‌ای آفریده‌ایم، و سپس شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. به درستی که گرامی‌ترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست».

و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم می‌فرماید: «لاَ فَضْلَ لِعَرَبِىٍّ عَلَى أَعْجَمِىٍّ وَلاَ لِعَجَمِىٍّ عَلَى عَرَبِىٍّ وَلاَ لأَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ وَلاَ أَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ إِلاَّ بِالتَّقْوَى» و «کلکم سواسیة کأسنان المشط» یعنی عرب را بر غیرعرب و سفید را بر سیاه برتری نیست مگر با تقوا و پرهیزگاری؛ همگی شما مانند دندانه‌های شانه با هم برابرید. از این‌رو من دوست دارم که مسلمانان در کشورهای غربی به تفاوت‌های فرهنگی و رنگ پوست توجه ننمایند و آن‌چنان که اسلام می‌خواهد عمل کنند و در سلام و احوال‌پرسی همگی شعار اسلام را که «السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته» است، به کار گیرند و از الفاظی که هر کدام متعلق به فرهنگی متفاوت است، بپرهیزند و به جای فرهنگ‌های مختلف آسیایی، آفریقایی و اروپایی، یک فرهنگ مشترک اسلامی داشته باشند. 

 


 

مهتدین

Mohtadeen.Com