تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

گلرخ توصیف؛ داستان من- چرا مسلمان شدم؟ (2)

برای اولین بار در زندگی، سؤالاتی برایم پیش آمده بود که نیاز به پاسخ داشتند، به نظر می رسید، واقعاً به سوی خدا بازگشته ام. از او طلب آرامش و تسکین نموده و به گونه ای موجب شد قرآن را بگشایم. برای من چنان بود که گویی تک تک آیات آن برای من نوشته شده بودند و چنان آرامش و راحتی خیالی می بخشید که هیچ چیز دیگر توان بخشش آن را نداشت.

«به راستی، با نام خداست که قلب ها آرام می یابند.» (قرآن کریم، 13/28)

«و صبر پیشه کن، به درستی، خداوند با صبرپیشگان است.» (قرآن کریم، 8/46)

من صبر و بردباری چندانی نداشتم، آیا ممکن بود که الله با من هم باشد؟ آیا رها و رانده شده بودم؟ و همان وقت بود که پاسخ پرسش هایم را می یافتم، هرچه بیشتر قرآن را می خواندم، بیشتر آنچه را دنبالش بودم می یافتم.

«آیا مردم فکر می کنند که آن ها به حال خود رها شده اند چون می گویند: "ما باور داریم؟"، و آزموده نخواهند شد؟» (قرآن کریم، 29/2-3)

چنین نیست که در دنیا چنان زندگی می کنیم که پول و راحتی باعث می شود بپنداریم حس می کنیم که برتر و در امن و امان هستیم؟ چه زود ایمان و باورهای ما فرومی ریزد آنگاه که راحتی و رفاه را تجربه کردیم؟ چه زود ایمان ما از پنجره پر می کشد و امید خود را از دست می دهیم و اندوه و افسردگی سراغمان می آید؟ مگر قرآن نمی فرماید:

«و بی شک، ما خواهیم آزمود شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و از دست دادن اموال یا جان ها و محصولاتتان، و بشارت ده به صبرپیشگان.» (قرآن، 2/155)

آن روز، خداوند من را با از دست دادن چیزی که برایم عزیز بود آزمود و من می بایست صبر پیشه می کردم. ولی چگونه؟ آه، خدایا تو به من بگو چگونه؟ آنگاه بود که آیه ای از سوره ی رحمان من را به خود آورد که:

«پس کدامین آیه های (لطف های) پروردگارتان را انکار می کنید؟»

الله چه نعمت های در طول زندگی به من بخشیده است. آیا هرگز از او به خاطر پدر و مادری بامحبت و خواهرانی دلسوز تشکر کرده ام؟ آیا تا به حال امتنان خود را به دلیل لطف هایی که او بر من ارزانی داشته ابراز کرده ام؟ هرگز نمازی برای تشکر از خداوند به جای آورده ام، به خاطر شوهری که از توالد دخترانمان اشک شوق ریخته و زمانی که دختر کوچکمان را از دست دادیم آن را از چشمانش سترد؟ آیا هرگز تامل نموده و از هرآنچه دارم یاد کرده ام یا آن ها را بدیهی دانسته و حتی به فکر تشکر از آفریدگار نیز نیافتاده ام؟

این زمان بود که آیه ای دیگر من را به زانو در آورد:

«آنان که گویند، وقتی که مصیبتی بدیشان رسد، هان، ما از آن الله هستیم و همانا که به سوی او بازمی گردیم. اینانند که بر آن ها از سوی پروردگاشان مورد نعمت و لطف قرار گرفته اند. هم آنند که به راهت راست هدایت یافته اند. » (2؛ 155-157)

این زندگانی گذرا معنایی ندارد اگر هدف آن را درنیابیم. هر یک از ما به این خار وجود داریم که خداوند اراده کرده و مرگ بدون شک هر یک از ما را فراخواهد گرفت. پیامبر ما صلی الله علیه و سلم، باتقواترین فرد و محبوب ترین کس نزد خدا بود، ولی او مصیبت ها و اندوه زیادی را تحمل می نمود با این حال ثابت قدم ماند. حضرت ایوب علیه السلام می فرماید:

«آنچه الله از من ستانده است از آن اوست. من تنها امانت دار او برای مدتی بوده ام. او به هر آنکس که بخواهد می دهد و از هرکس که بخواهد بازمی ستاند.»

وقتی آفریدگار من می گوید باری بیش از توان تحمل کسی بر دوشش نمی نهد، من که هستم که جز آن بگویم؟

«بر هیچ کس بیش از طاقتش بارمسئولیت نمی نهیم .» (6:152)

آیات قرآن کریم یکی پس از دیگری مرا می شست و یأس و نومیدی من را محو نموده و آرامش می بخشید. امروز، به لطف خدا، یک دختر و دو پسر شیوغ دارم.

به راستی کدام آیه و نعمت خداوند را می توانیم انکار کنیم؟

دختر کوچکم تا اید در ذهن من می ماند. به یاد او برای بچه های تنگدست کتاب مدرسه می خرم، و روزهای عید به آن ها لباس های تازه، اسباب بازی و کفش های نو می دهم همواره دیدن لبخند و حالت چهره شان من را متحول می کند. با آنکه او دیگر جسمش با من نیست، با این حال راضیم، چون خیلی زن ها هستند که از نعمت بچه دار شدن محرومند. الله به من لذت نعمت خوییش را داده و از این بابت واقعاً سپاسگزارم.

تقاضای من از همه ی کسانی که داستان من را می خوانند این است که اگر والدین، خواهر و برادر، همسر دلسوز یا بچه دارید، اگر توان دیدن، شنیدن و انجام کارهایتان با دستانتان را دارید، و اگر الله به شما وسایل خوشی و لذت و آسایش در زندگی بخشیده است، لطفاً هر روز با نماز خود از پروردگار تشکر نمایید.

کمی وقت برای تامل بر نعمت هایی که خداوند به ما داده گذاشته و شکر خداوند را به جای آوریم.

«اگر نعمت های خداوند را بشمارید، هرگز نخواهید توانست آن ها را به خاطر حساب کنید.» (قرآن کریم، 14:34)

از کسانی نباشید که ناسپاس و ناشکر هستند.


ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com