|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
دیپلمات، مبلغ مذهبی و فعال اجتماعی؛ محمد امان هبون از آلمان |
17 ژولای 2007
چرا غربی ها به دین اسلام گرایش پیدا می کنند؟ دلایل مختلفی دارد. در ابتدا، حقیقت همواره نیروی خاص خود را دارد. اصول و پایه های دین اسلام آنقدر عقلانی، طبیعی و جالب توجه هستند که هر طالب حقیقتی را تحت تاثیر خود قرار می دهد. مثلاً اعتقاد توحید آن. آنگونه که این اعتقاد شخصیت و ارزش انسان را بالا برده و ما را از بند خرافات می رهاند! آنچنان که به طور طبیعی به سوی برابری نوع بشر سوق می دهد، چرا که همگان را خداوند آفریده و همه بنده ی یک پروردگارند. نزد آلمانی ها، بالاخص، عقیده به خداوند منشأ الهام، سرچشمه ی شجاعت، بی باکی و منبع احساس امنیت است. در ادامه عقیده به جهان آخرت پیش می آید. زندگی در این جهان دیگر یک هدف اصلی نمی ماند، و بخش عمده ای از انرژی بشر به بهبود جهان آخرت اختصاص می یابد. ایمان به روز جزا، خودبخود بر میل انسان به سوی پلشتی ها افسار می زند، چرا که تنها کردار نیک می توانند آرامش ابدی را تضمین نمایند، گرچه ممکن است کردار نادرست نیز برای مدتی گذرا انسان را به خوشی و راحتی برساند. این اعتقاد که کسی نمی تواند از عواقب روز جزا در برابر پروردگاری عادل، آگاه و خبیر در امان بماند، انسان را وامی دارد که قبل از ارتکاب هرخطایی بار دیگر بدان بیاندیشد و یقیناً این بررسی داخلی بسیار موثرتر از پلیس این جهانی است. موضوع دیگری که بیگانگان را به دین اسلام فرامی کشاند، مورد تأکید بودن بردباری و سازش در اسلام است. نمازهای پنجگانه نظم و سر وقت بودن را به فرد می آموزد و یک ماه روزه داری تمرینی است برای کنترل نفس و بدون تردید نظم و بردباری دو مشخصه ی یک انسان نیک و عالی هستند. اکنون نوبت به دستآورد واقعی دین اسلام است. این تنها جهان بینی است که در القای روحیه ی توجه به محدودیت های اخلاقی و رفتاری بدون وجود اجبار خارجی توفیق یافته است. برای آنکه یک مسلمان می داند که هرکجا باشد، خداوند ناظر بر اعمال اوست. این اعتقاد او را از گناهان دور نگاه می دارد. از آنجا که انسان ذاتاً به سوی خیر تمایل دارد، اسلام نیز آرامش قلب و عقل را به ارمغان می آورد- و این همان چیزی است که به طور کلی از جوامع امروزی غرب غایب است. من در حاکمیت سیستم های مختلفی زندگی کرده ام و این شانس را داشته ام که جهان بینی های مختلف را مورد مطالعه قرار دهم، اما به این نتیجه رسیده ام که جز دین اسلام هیچ یک کامل نمی باشند. کمونیسم جذابیت های خود را دارد، همینطور سکولاریسم، دموکراسی و نازیسم. اما هیچ یک برنامه ای را برای یک زندگی شرافتمند ندارند. تنها اسلام است که آن را دارد، و همین دلیل آن است که انسان های نیک طینت آن را می پذیرند. اسلام تئوری گرا نیست؛ عملگراست. اسلام امری اداری و گروهی نیست، بلکه به معنای تسلیم کامل در برابر اراده خداوندی است. برگرفته از " انتخاب من، اسلام"
ترجمه: مسعود مهتدین
|