تاریخ چاپ :

2025 Jul 01

www.mohtadeen.com    

لینک مشاهده :  

عـنوان    :       

توبه‌ي يك رقاصه‌ي الجزايري


 

او در سرزمینی كه میلیون‌ها شهيد داده است به دنيا آمد، ولي به علت تربيت نادرست، به انحراف كشيده شد و در دام زني يهودي افتاد كه او را به پاريس فرستاد و از او يك رقاصه ساخت.

«خديجه»كه توسط هم یاران شيطان «هديه جزايري» صدا ميزدند، سرگذشت خود را چنين بيان می‌کند:

من درمنطقهي «شلف» در خانواده‌ای متدين،چشم به جهان گشودم. يكي از افراد خانواده‌ام- كه خداوند مغفرتش كند- خيلي سخت گیر بود، من هنوز طفلی بيش نبودم كه او بجای آموزش صحيح دستورات اسلام، به شدت كتكم می‌زد.

حادثه‌ای رخ داد كه منجر به جدايي پدر و مادرم از يكديگر شد. كانون گرم خانواده از هم پاشيد. من از خانواده فراري شدم و این‌گونه بدبختی‌ام آغاز گشت. نخست به باند «محي الدين» پيوستم، سپس جهت يافتن کار پا به خانهي زن‌ ‌يهودي گذاشتم. او پس از مدتی مرا به پاريس فرستاد تا به عنوان دلقك و بذله گو در اختیار دو مرد اهل همين فن قرار بگیرم. نقش من در این خلاصه ميشد كه با لباس و قیافه‌ی الجزايري انگيزهي تمسخر و خندهي تماشاگران را فراهم سازم.

در پاریس با زني به نام «ليلي» كه او نیز الجزایری بود آشنا شدم. ليلي كه با «فريد اطرش» شياد معروف كار ميكرد از من يك رقاصه ساخت و کم كم به اوج بدبختي و رذالت كشيده شدم.

از همان ابتدا می‌دانستم كه راه خطرناك و اشتباهی را در پیش گرفته‌ام. همواره احساس پشيماني و ندامت ميكردم و وجدانم مرا سرزنش می‌نمود تا اينكه روزي فرار سید كه تصميم قاطع گرفتم، به خانه برگشتم و آنجا دريافتم كه هنوز وجدانم زنده است و از رحمت خدا جز کافران، كسي دیگر ناامید نخواهد شد.

از آن روز به بعد کتاب‌های زيادي مطالعه كرده و بسیار گريستهام و اكنون نيز بر عمر گران بهایی كه آن‌را به بطالت از دست دادهام اشك ميريزم و اميدوار مشمول رحمت‌ها و الطاف بيكران پروردگار شوم و عاجزانه التماس ميكنم تا توبهام را به درگاه خويش بپذيرد.( المسلمون 37)

 


سایت مهتدین

Mohtadeen.Com