|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
چه می شود اگر من هم یک مسلمان باشم؟ |
داستان اسلام آوردن من از این قرار است: از وقتی که نه سالم بود به خدا ایمان داشتم تا اینکه مسیر اسلام را برای نزدیک شدن به وی انتخاب نمودم. تا کنون زندگی بسیار سختی داشتم، و تصمیم گرفتم درباره ی مذهب به تحقیق و جستجو بپردازم. داشتن احساس ناامیدی، خسته از این همه درماندگی درمقابل یافتن پاسخی برای سؤالاتم، به مذاهبی رو کردم بلکه بتواند درمانی برای سردرگمی های خود در آن بیابم. نمی خواستم پیرو عقاید فلسفی باشم که دارای درونی تهی و پوچ هستند. شروع به مطالعه درمورد مسیحیت و کاتولیک و بودایی و دیگر ادیان وسرانجام اسلام نمودم. از همان اول به وجود خدایی بی همتا ایمان داشتم. عقیده ام داشت ثبات پیدا می کرد. در آن زمان سؤالاتی راجع به تثلیث و دیگر مسائل برایم به وجود آمدند که پاسخ تمام آنها را در اسلام یافتم. اسلام به معنای صلح و آرامش است، به این معنا است که فرد بدون هیچ شک و تردیدی خود را تسلیم ذات یگانه ی پروردگار نماید. از آن زمان به بعد توجه خودم را معطوف به یکتا پرستی نمودم. پس از مدتی برای ادامه تحصیل به بریتانیا رفتم. نمی دانم آیا این نشانه ای از جانب پروردگار است، چون در آنجا با افراد خوبی آشنا شدم. اکثریت آنها مسلمان بودند و در آخر با یکی از آنها ازدواج کردم. شروع کردم به مطالعه درباره ی اسلام و تمام تمرکزم را روی آن جمع کردم. به طوریکه به غیر از آن نه چیز دیگری مطالعه نموده و نه به برنامه های تلوزیونی نگاه می کردم. به کلاس های آموزش اسلامی می رفتم، مقالات فرهیختگان مسلمان را می خواندم و به مسجد رفت و آمد داشتم. مصمم بودم که برای سؤالات خود پاسخی منطقی بیابم، به همین دلیل مدتی با مسلمانان نشست و برخواست کردم تا ببینم که چه چیزی تا این حد به آنها اقتدار و جذابیت داده است. در قرآن آمده است که مرد و زن با هم برابر هستند، و هر کدام آزادی مخصوص خود را دارند. ولی زندگی کردن به عنوان یک مسلمان چه معنایی دارد؟ پوشیدن حجاب و این همه نماز خواندن چه فایده ای دارد؟ و بسیاری از سؤالات مشابه که برای یافتن پاسخ در تکاپو بودم. اسلام دینی نیست که بشر را تحت فشار قرار دهد بلکه نیاز روزانه ی فرد را به خوبی اداره می نماید و او را از رفتارهای بد به دور می دارد. از این رو فهمیدم که می توانم مسلمان شوم. تنها کافی بود که روش زندگیم را تغییر دهم، خوردن گوشت خوک را ترک نمایم، و هنگامی که بیرون می روم حجاب داشته باشم. تا کنون سفری به این طولانی نداشتم، تصمیم گرفتم شهادتین خود را اعلام کنم و اینچنین بود که مسلمان شدم. پایان
ترجمه: مسعود |