|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
ویلیام، مسیحی سابق، از آمریکا |
همیشه به وجود خدا ایمان داشتم، ولی مانند خیلی از چیزها همین طور توی ذهنم مانده بود. با تفکر دینی مسیحیت بزرگ شدم، اما از روی خوش شانسی در دوره های بعدی زندگیم دوستان مسلمانی پیدا کردم. با این حال هیچ قضاوتی درمورد مذهب نمی کردم و تا وقتی که وارد دانشگاه شدم چیزی در زندگیم عوض نشد. در آن موقع به صورت نیمه وقت در یک بیمارستان عمومی شروع به کار کردم. کار کردن در یک بیمارستان واقعاً افکارتان را به هر چیزی مشغول می کند. درباره ی مرگ و زندگی، صبر، انتظار کشیدن برای اینکه بعداً چه اتفاقی خواهد افتاد، و اینکه گاهی خودم را جای دیگران فرض می کردم که در آن حالت و موقعیت چه کاری از دستم بر می آید؟ چند تا از کارکنانی که با آنها کار می کردم غیر قابل تحمل بودند. آنها متکبر و گستاخ و نادان بودند. رفتارهایی از آنها می دیدم که تنفر مرا بر می انگیخت. به یک تغییر اساسی نیاز داشتم، اما چگونه می توانستم رفتارهای مثبتی چون بخشش و شکیبایی را در خودم تقویت کنم. در این موقعیت شروع به خواندن قرآن نمودم و به پاسخی منطقی راجع به سؤالات خود رسیدم. فهمیدم که آن بر گرفته از فطرت بشری است به همین دلیل برای انسان نوشته شده است. هر چقدر درمورد اسلام مطالعه می کردم، ندایی از درونم به من می گفت که باید در راه قرآن و حضرت محمد صلی الله علیه وسلم گام برداری. بعضی ها اسلام را دین خشن و نا ملایمی می پندارند، ولی آنها اسلام را تنها از یک بعد نگریسته اند. آن مسیر کاملی را در زندگی به شما یاد می دهد. به وسیله ی اسلام روح انسان پرورش می یابد. بنابراین به دین اسلام روی آوردم و هیچگاه از آن روی بر نگرداندم. یکی از دوستانم اخیراً از من پرسید؛ از وقتی مسلمان شده ای به چه درک مهمی رسیده ای؟ با قاطعیت پاسخ دادم، آزادی. همه ی ما بنده ی چیزهایی هستیم، آنها آرزوهای ما، احساسات و یا آدم های مورد احترام ما هستند. اسلام شما را از بندگی طاغوت باز می دارد و به بندگی خدایی فرا می خواند که آفریننده ی تمام کائنات می باشد. این ها با چشم دیده نمی شوند بلکه تنها با قلب می توان دید. بنابراین شما باید قلبتان را پاک کنید تا بتوانید بدون پیش داوری حقیقت را ببینید. وقتی این کار را کردید جهان را آن طور که هست می توان دید، و نشانه های خداوند به وضوح در آن پدیدار است. پایان
ترجمه: مسعود |