|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
بانو سیسلیا محموده کانولی، استرالیا |
اولین و مهم ترین دلیل اسلام آوردن من این است که اساساً و بی آنکه خود بدانم از همواره مسلمان بوده ام. در همان اوائل زندگی، اعتقاد به مسیحیت را از دست دادم؛ به دلایل بسیار، که عمده ترین آن این بود که هرگاه از یک مسیحی هر پرسشی که به فرامین مقدس یا مسائل عادی که بیان گر آشفتگی تعالیم کلیسا باشد، می پرسیدم، همیشه با یک پاسخ روبرو می شدم: "نباید تعالیم کلیسا را مورد تردید و سؤال قرار دهی، فقط باید به آن ایمان داشته باشی." آن موقع جرأت آن را نداشتم که بگویم: "نمی توانم به چیزی که نمی فهمم ایمان داشته باشم." و تا جایی که می دانم بیشتر کسانی که خود را مسیحی می دانند نیز چنین جسارتی را ندارند. کاری که من کردم، ترک گفتن کلیسای کاتولیک رومی و تعالیم آن برای جایگزین نمودن آن با ایمان به خدای راستین و یگانه ای که به آسانی می شد به او ایمان آورد، برخلاف سه خدای کلیسا، بود. این بار، برخلاف معجزات و اسرار تعالیم کلیسا، زندگی معنای تازه و گسترده ای پیدا کرد، دیگر دربند جزمیات و تشریفات بیهوده نماند. هرجا که را که نگاه می کردم آثار صنع خداوند را می دیدم. یک روز دخترم کتابی درباره ی اسلام به خانه آورد. آنقدر جذب آن شدیم که پس از آن کتاب های اسلامی بسیاری را مطالعه نمودیم. به زودی فهمیدیم که این درواقع همان چیزی است که ما بدان معتقد هستیم. در مدتی که به مسیحیت باور داشتم، متقاعد شده بودم که باور کنم دین اسلام فقط برای سرگرمی و جک و خنده است. برای همین هرچه می خواندم مانند آن بود که پرده از روی حقیقت هایی برداشته شود. هرچه سؤال و تردید داشتم در این دین پاسخ درخوری می یافت. اگر از من بپرسند چه چیزی بیش از همه در دین اسلام تو را متاثر نمود، می گویم نماز، چرا که نماز در آئین مسیحیت تنها برای تمنای مسائل مادی از خداوند استفاده می شود، حال آنکه در اسلام برای شکرگزاردن و سپاس از خداوند منان به خاطر نعمت ها و رحمت اوست.
والســلام. منبع: http://www.dd-sunnah.net/
ترجمه: مسعود |