|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
جاناتان عبدالله- Jonathan Abdilla ، مسیحی سابق، کانادا (بخش 1) |
از اینکه مسلمان شده ام احساس غرور می کنم... این احساس به چندین دلیل می باشد. در جامعه ای که در آن زندگی می کنم هنجارهای زیادی هستند که در تضاد با مسلمان شدن می باشند. وقتی برای اولین بار به این سبک زندگی روی آوردم، نمی دانستم آیا می توانم با آن کنار بیایم؟ مسلمان شدن مساوی بود با عضو یک اقلیت فعال بوداست، و این چیزی نبود که به طور طبیعی اشتیاقی بدان داشته باشم. اما بعد از آنکه با تعالیم ناب دین اسلام آشنا شده و آن ها را درک نمودم، خود را ملزم به پذیرش دین اسلام به عنوان حقیقت محض دیدم. از آن جا که بخش زیادی از سن اندکم را در دینی غیر از اسلام گذرانده بودم، از آن تارکی و ظلمتی که خداوند متعال در قرآن کریم بیان می کند کاملاً باخبر هستم. به خاطر می آورم که چگونه بود زمانی که الله جل جلاله چشمان من را گشود و نور را بر ظلمات و تاریکی که در آن قرار داشتم تاباند. من از آغاز زندگی هیچ نوع مشخصی از راهنمایی حقیقی را نداشتم. ساده ترین جنبه های خلقت ذهن و فکرم را درهم می آشفت. کاملاً از معجزه هایی پروردگار در طبیعت نهفته بود غافل بودم. مخصوصاً یک بار که در کلاس علوم یادم هست دربارهی تبخیر مایعات می آموختم، نمی توانستم آن را درک کنم. نه اینکه چگونگی اش را نفهمم، بلکه چرایی این اتفاق را درک نمی نمودم. چرخه ی تغییرات آب و اهمیت آن در زندگی را می دانستم، اما اساساً چه چیزی آب ار وامی داشت که نامرئی شده و در آسمان شناور بماند؟ با نگاه به این پرسش، بدون اعتقاد به خداوند، ذهنم در یک بن بست فکری می ماند و به هیچ جوابی دست نمی یافتم. با اندیشه ی گره خورده، تنها شانه هایم را بالا می انداختم و موضوع را پشت گوش می انداختم. با نگاه به بدن انسان، که بخش عمده ی آن از آب ترکیب شده است، یا نگاه به گیتی و درک عظمت پشت سر آن، با یک سدفکری مواجه می گشتم و نمی توانستم دلیل این خلقت را دریابم. بارها و بارها دانشمندان به تشریح چگونگی آن پرداخته اند، اما هرگز قدمی در درک چرایی آن برنداشته اند. آن ها می توانند اهداف کارکردی موجود در مکانیک خلقت را شرح دهخند، اما هرگز نتوانسته اند هدف خود ان مکانیک ها را بفهمند. چه چیزی این قوانین مکانیکی را برقرار ساخته است. چه چیزی طبیعت را قانونمند کرده است؟ با بزرگ شدن در یک خانواده ی مسیحی که پایبند دین نبودند، درکی کلی از اصول مسیحیت داشتم. علت اینکه چرا برای اخذ رهنمون به آن ها روی ننمودم این بود که هرگز آن ها را منطقی نمی دانستم. یادم هست که وقتی کلمه ی "خدا" را در کودکی شنیدم یک هستی کامل، یگانه و متعال را بالاتر ها در نظرم مجسم می نمودم. مشکل من با مسیحیت در مسائل اساسی بود، مخصوصاً اعتقادات آن درباره ی خداوند؛ مثلاً بحث "تثلیث" خداوند که سه فرد مجزا باهم کاملاً یکی شده و نقش خدای "یگانه" را ایفا نمایند! می دانم که عقیده ی تثلیث به این شکل عرضه نمی شود، و هر مسیحی مدافع انجیلی احتمالاً من را به درک نکردن این عقیده متهم می نماید، اما چیزی که می گویم یک واقعیت عینی است. گذشته از مشکلات ذاتی عقیده ی تثلیث، این حقیقت را نیز در نظر داشتم که مسیحیان عیسی مسیح را می پرستند، و می گفتم :اگر اینان عیسی مسیح را می پرستند، جایگاه خداوند کجا است؟" به ویژه آنکه ظاهراً عیسی مسیح خود در انجیل گفته است آفریدگارعالم خدایی است که در آسمان ها است.
ادامه دارد... منبع: IslamReligion
ترجمه: مسعود
|