|
تاریخ چاپ : |
2025 Jul 01 |
www.mohtadeen.com |
لینک مشاهده : |
عـنوان : |
ایمان از کانادا |
سلام، اسم من ایمان است. نمی خواهم حوصله ی شما را سر ببرم بنابراین داستانم را کوتاه می کنم. خدا را شکر در ژانویه ی سال 2010 به دین اسلام مشرف شدم. سیزده سال سن دارم و به این دلیل همه به من می گویند که نمی دانم چه کار می کنم یا برای فهمیدن هنوز بچه هستم. ولی من در درون خودم احساس می کنم که اسلام مسیر واقعی زندگی می باشد. از وقتی که خیلی جوان بودم، جستجو درمورد ادیان فکر مرا به خود مشغول ساخته بود، بیش تر از همه اینکه من چگونه و به چه دلیل به این جهان قدم گذاشته ام (همیشه بچه ی کنجکاوی بودم). والدینم به خدا اعتقادی نداشتند، هرگز درباره ی مذهب چیزی به من یاد ندادند. از افکار بی اعتقادی دوری جسته و به مسیحیت پناه آوردم. سال گذشته، درمورد اسلام به تحقیق و جستجو پرداخته، و به این دین روشنگر علاقه پیدا کردم ولی می دانستم والدینم آن را نمی پسندند، بنابراین آن را کنار گذاشتم. امسال دوباره کنجاو شدم که نظر کوتاهی به آن بیاندازم. هر چه قدر بیشتر به طرف آن می رفتم و با آن آشنا می شدم، می فهمیدم که اسلام مسیر واقعی است. چون خیلی مشتاق بودم شب ها تا دیر وقت کتاب های اسلامی را مطالعه می کردم. یک روز دیدم که دیگر نمی توانم وقتم را هدر دهم، به همین خاطر دین اسلام را پذیرفته و مسلمان شدم. خانم مسلمان مهربانی به من کمک کرد و از طریق اینترنت شهادتین را خواندم. میل دارم این کار را در مسجد نیز انجام دهم. فعلاً مخفیانه مسلمان شده ام ولی به زودی به والدینم اطلاع می دهم. آنها از این کار من زیاد خوشحال نمی شوند ولی به خاطر عقایدم مبارزه خواهم کرد. در مدرسه نیز کسی از مسلمان شدن من خبر ندارد ولیبه زودی خواهند فهمید. می خواهم جامه ی اسلام را با افتخار بپوشم! با این موضوع کنار آمده ام که برای نگه داشتن اسلام باید خیلی دست و پا زد، ولی مطمئن هستم که با ارزش ترین کاری است که در تمام طول زندگی ام دارم انجام می دهم. پایان
ترجمه: مسعود |